از نبودنت نه
از ان زمان که بودی
و میدیدی
که میشندی
اما ساکت بودی دلگیرم
که بعد از مدتی
که من در غم و نگرانیت دست و پا میزدم
میامدی و راحت میگفتی
چه خبر
.
هر زمان فالی گرفتم غم مخور آمد ولی
این امید واهی حافظ مرا دیوانه کرد….
.
★بلاک کردم …☆
★فکرش را …☆
★خاطراتش را …☆
★غم نبودنش را …☆
★مرور خاطراتش را …☆
★و اد کردم …☆
★بهش فکر نکردن را …☆
★بی او زندگی کردن را …☆
★و روزهای شاد بی او بودن
.
سلامتی ۳ یار:
غم و…
فندک و…
سیگار…